مادر من بی سواد است
اسمش را هم نمی تواند بنویسد
مادر من...
به هر روی، او به من
شمارش را یاد داده است
ماه و سال را آموخته است
و از همه واجب تر
زبان را به من آموخته است
مادر من...
با این زبان
حس کرده ام
هم شادی را
هم ماتم را
با این زبان آفریده ام
هر شعرم را
نغمه ام را
من، نه من هیچم
من خود نیستم
مؤلّف کتاب ها، کتاب
حرف های من
آری همان مادر من!...
شعر : بختیار وهاب زاده؛ شاعر بزرگ جمهوری آذربایجان
ترجمه: زین العابدین چمانی